سادگورو: مهمترین فرایند زندگی خواستن است...چطور همه میتوانند به روشندلی برسند
هیچکس نیست که توانایی فهمیدنش را نداشته باشد.اگر شما توانایی فهمیدن این را نداشتید، من وقت خودم را برای شما تلف نمیکردم – باور کنید من دربارهی این چیزها خیلی بیرحم هستم. اگر شما به طور کامل ناتوان باشید، اگر شما یک امکان نباشید، آن موقع دیگر من یک لحظه را هم با شما تلف نمیکنم. آیا تا به حال دیدهاید که من سعی کنم که به قورباغهها مراقبه یاد بدهم؟ من تا بحال یک لحظه هم وقتم را با هیچ قورباغهای تلف نکردم بجز در کلاس زیستشناسی، چون من این امکان را در قورباغه نمیبینم.
سادگورو توضیح میدهد خواستن چه نقشی در فرایند زندگی دارد و چطور همه میتوانند به روشندلی برسند
سادگورو: هیچکس نیست که توانایی فهمیدنش را نداشته باشد.اگر شما توانایی فهمیدن این را نداشتید، من وقت خودم را برای شما تلف نمیکردم – باور کنید من دربارهی این چیزها خیلی بیرحم هستم. اگر شما به طور کامل ناتوان باشید، اگر شما یک امکان نباشید، آن موقع دیگر من یک لحظه را هم با شما تلف نمیکنم. آیا تا به حال دیدهاید که من سعی کنم که به قورباغهها مراقبه یاد بدهم؟ من تا بحال یک لحظه هم وقتم را با هیچ قورباغهای تلف نکردم بجز در کلاس زیستشناسی، چون من این امکان را در قورباغه نمیبینم.
...بهترین کار این است که ببینید چه کاری دارید انجام میدهید که در خواستنتان بیمیل میشوید.
این مسئلهی توانایی نیست، این مسئلهی خواستن است. شخص دیگری نمیتواند به شما خواستن بدهد – این وظیفهی خودتان است. آنها ممکن است به شما شام بدهند، ولی شما باید بخواهید که غذا بخورید. آنها فقط میتوانند برای شما غذا بیاورند. ممکن است بگویند «بفرمایید»، ولی خواسته شما فراتر از آن است. بدون خواستن شما این کار نخواهید کرد.
این هم همان چیز است، ولی خیلی پیچیدهتر. ما فقط میتوانیم این را به شما بدهیم. این شما هستید که باید خواهان شوید. راه دیگری وجود ندارد. اکنون به طور طبیعی سوال این خواهد بود که «من چه کار باید کنم که خواهان شوم؟». به جای آن، بهترین کار این است که ببینید چه کاری دارید انجام میدهید که در خواستنتان بیمیل میشوید.
طبیعت زندگی خواستن است. همین الان، ممکن است که شما فردی که کنارتان نشسته است را دوست نداشته باشید، اما شما هنوز میخواهید که هوایی که او بازدم میکند را نفس بکشید.حتی هوایی که مادر زنتان بازدم میکند، شما نفس میکشید! معمولاً وقتی کسی در کنارتان هست که ازش خوشتان نمیاد، شما سخت نفس میکشید. مخصوصاً وقتی مادر زنتان نزدیکتان هست، شما خیلی بیشتر از معمول نفس میکشید!
یک چیز کوچک، خواستن
مهمترین فرآیند زندگی خواستن است، نه فقط در سطح نفس کشیدن. اگر شما تا سطح اتم پایین بروید، یک داد و ستد پایدار با همهی جهان هستی وجود دارد. هر چیزی که شما به آن زندگی بگویید، فرآیندی از خواستن است. تنها مکانی که شما در آن میتوانید انتخاب کنید که بخواهید یا نه، ذهن شماست، و شما دارید آن را خراب میکنید.
من تمام جهان هستی را برای شما کنترل میکنم، ولی همین یک چیز – ذهنتان – را شما باید خودتان کنترل کنید.
اگر شما بدنتان، تنفستان، قلبتان، کبد و کلیههایتان را مجبور میکردید که نخواهند، شما میمردید. طبیعت، کنترل هر چیزی که برای حیات شما ضروری است را در دست خودش گرفته است. فقط به شما یک چیز بسیار کوچک داده است. ولی با این حال شما میخواهید آن را خراب کنید. تنها چیزی که دارید ذهنتان است. شما میتوانید برای فرآیند زندگی کاری کنید که ذهنتان بخواهد یا کاری کنید که ذهنتان نخواهد. برای بقیه چیزها، شما هیچ انتخابی ندارید – به هر حال آنها میخواهند.
من تمام جهان هستی را برای شما کنترل میکنم، ولی همین یک چیز – ذهنتان – را شما باید خودتان کنترل کنید. ذهن شما نباید در وضعیت نخواستن قرار بگیرد. «نه، نه، من میخواهم این کار را انجام بدهم، اما...»، این «اما» نخواستن است. شما باید این «اما» را کنترل کنید. برای این که این «اما» را حذف کنید، شما باید به وضوح به زندگیتان نگاه کنید – چرا این طور است که شما اینجا هستید؟
کار میمون
این سوالی است که افراد زیادی به خودشان دو لحظه اجازه نمیدهند که بپرسند. اگر شما به خودتان کمی زمان بدهید – اگر شما بتوانید 24 ساعت بنشیند بدون اینکه با خوانوادهتون وقت بگذرونید، یا خودتان را با تلویزیون یا یک کتاب یا با نگاه کردن به بیرون از پنجره سرگرم کنید – اگر شما فقط برای 24 ساعت بنشینید، این پرسش به شکل بزرگی با شما مواجه میشود. «من چرا هستم؟». شما نمیتوانید آن را نادیده بگیرید.
طبیعت انسان این است که به طور آگاهانه فعال باشد، عملی را انجام دهد که احتیاج است.
اما شما این چند لحظه را به خودتان نمیدهید. شما خودتان را مشغول نگه میدارید، نه به این خاطر که جهان به کار شما نیاز دارد. شما هر چه که باشید، جهان بدون شما هم میتواند ادامه پیدا کند. جهان هم بدون من و هم بدون شما میتواند ادامه پیدا کند. شما این کار را به خاطر این که جهان به آن احتیاج دارد انجام نمیدهید، شما این کار را انجام میدهید چون فعالیت شما بدون آگاهی است. شما نمیتوانید جلوی آن را بگیرید. فقط سعی کنید و ببینید که آیا میتوانید جلوی تمام چیزهایی که در ذهن و بدنتان انجام میدهید را بگیرید.
انجام کاری بدون آگاهی در طبیعت پستانداران است – این کار میمون است. طبیعت انسان این است که به شکل آگاهانهای فعال باشد، هر عملی را طبق چیزی که نیاز است انجام دهد. چیزهای زیادی هستند که باید انجام شوند، ولی هیچکس علاقهای به انجام این کارها ندارد. آنها فقط میخواهند برای این که مشغول به انجام کاری باشند، کاری را انجام دهند. به هیچ شکلی این باعث بهتر شدن زندگی مردم نخواهد شد.
(مهندسی درون ابزاری است که سادگورو برای داشتن زندگی آگاهانه و تمام و کمال، سالهاست در سرتاسر جهان آموزش میدهد و میلیونها نفر تاثیرات بسیار زیاد آن را تایید کردهاند)
سلامتی واقعی
به زندگیتان نگاه کنید و ببینید آیا از آن موقعی که شروع به کار کردن کردهاید، بیشتر خوشحال هستید یا کمتر خوشحال هستید؟ بدست آوردن آن شغل رویای شما بود. ولی بعد از ده سال کار کردن، آیا شما نسبت به قبل از زمانی که این کار را شروع کنید، انسان خوشحالتری هستید؟ بیشتر افراد میگویند نه. فقط با دقت به این نگاه کنید که «طبیعتِ زندگی من چه چیزی است؟ آن چیزی که من برای آن اشتیاق دارم چیست؟». اگر این را ببینید، شما متصل خواهید شد؛ هیچ راه دیگری وجود ندارد. شما باید متصل شوید.
هر کسی که ذاتاً به سلامتی آن کسی که واقعاً هست علاقه دارد، اگر چنین علاقهای درونتان با شما همراه باشد، هر جا که باشید، من آنجا با شما خواهم بود. شما باید روی غایت سلامتیتان تمرکز کنید. چه چیزی است که این تکه از زندگی علاقهمند به رسیدن به آن است؟ اگر به آن نگاه کنید، شما متصل خواهید شد.