چگونه فرهنگی صلحآمیز داشته باشیم؟
سادگورو میگوید که واقعیت تأسف آور جهان این است که بیشتر مردم صلح را فقط هنگام مرگ میشناسند. زمان آن رسیده که آنها در زندگی کاری برای آن انجام دهند.
سادگورو: وقتی این مقدار از تواناییها را میبینید که به انسانها عطا شدهاست ، فکر میکنید که انسان مسالمتآمیزترین موجود روی زمین است. ولی اگر شما به تاریخ بشر تا الان نگاه کنید، جهان هیچ گاه واقعاً در صلح نبوده است. مردم برای غذا، برای پول، برای ایمان، سیستمهای اعتقادی، مرزها- ما همیشه بهانهای برای جنگیدن پیدا کردهایم. انسانها اکنون طوری هستند که اگر شما یک مشکل را از بین ببرید، مشکلی دیگر مجبور است پیدا شود.
اگر تغییر را از فرد فرد انسانها شروع نکنیم، سعی در آوردن هر نوع تغییری در جهان، همیشه فقط به مشکلات بیشتری ختم خواهد شد.
جهان یک کره زمین نیست. جهان از مردم آن تشکیل میشود. اگر ما در راستای تغییر هر فرد کار نکنیم، اگر ما به دنبال راههایی نگردیم که افراد را به صلح دعوت کنیم، صحبت دربارهی صلح در جهان تنها یک سرگرمی دیگر در جهان خواهد بود.اگر تغییر را از فرد شروع نکنیم، سعی در آوردن هر نوع تغییری در جهان همیشه فقط به مشکلات بیشتری ختم خواهد شد.
اگر به شرایطی که ما اکنون در جهان درست کردهایم نگاه کنید، ما پایههای آن را طوری درست کردهایم که مطمئن شویم هیچ صلحی در جهان حاکم نیست. جنبههای متفاوتی در آن است. یک جنبهی مهم این است که ما داریم اقتصاد را مهمترین بخش زندگی انسان میکنیم.
چه چیزی باعث وقوع جنگ میشود؟
در جهان امروز؛ عشق شما، لذت شما، آزادی شما، موسیقی شما و رقص شما، هیچ کدام مهم نیستند. مهمترین چیز اقتصاد است. وقتی که اقتصاد را تبدیل به مهمترین چیز میکنید، دعوا کردن اجتناب ناپذیر است. از آنجایی که منابع روی زمین محدود هستند، و زندگی ما توسط موتور اقتصاد هدایت میشود، جنگ اجتناب ناپذیر است و صلح غیر ممکن است.
جوامع امروزی در تعقیب سلامتی اقتصادی لبریز از میزان بسیار زیادی از خشونت شده اند. موجودیت ما خشونتآمیز است. موسیقی ما، رقص ما و فرهنگ ما دارد خشن میشود. حتی شکلی که حرکت میکنیم، حتی شکلی که کارها را در زندگیمان انجام میدهیم هم خشن شده است. و هر از گاهی این خشونت در خیابان نشان داده میشود. شما نباید شگفت زده شوید که چرا این در خیابان آمده است.
صلح چیزی است که انسانها مزهی آن را حتی در بین خودشان نچشیدهاند
اگر شما به خودتان به عنوان یک شخص نگاه کنید، میبینید که در طول یک روز چند بار پیش آمده است که شما نتوانید فردی که کنارتان نشسته است را تحمل کنید. سعی در حفظ کردن کنترلتان تنها برای مدت خاصی کار خواهد کرد، و تحمل شما حتماً تمام خواهد شد.
پایههایی فاجعهبار
در حال حاضر جامعهی جهانی روی پایههایی فاجعهبار نشسته است. صلح چیزی است که انسانها مزهی آن را حتی در بین خودشان نچشیدهاند. پس چگونه ما میتوانیم انتظار داشته باشیم که صلح در شرایط اجتماعی و جهانی بوجود آید؟ تا زمانی که نخواهیم روی تغییر پایههایی که جامعهی جهانی روی آنها ساخته شدهاند کار کنیم، ایجاد صلح ممکن نخواهد بود.
این شعارها و بیانات نیستند که صلح را به جهان میآورند، بلکه یک طول عمر تلاش برای ساخت انسانهای صلح طلب است که صلح را به جهان میآورد. در تمام سطوح جوامع انسانیمان، اگر در راستای تولید کردن انسانهای صلح طلب کار کنیم. مخصوصاً اگر بتوانیم در بین رهبران و افرادی که مسئولتهای مختلفی در فعالیتهایی مثل تجارت، سیاست، صنعت یا سازمانها را دارند صلح ایجاد کنیم. اگر ما بتوانیم افرادی را بسازیم که واقعاً صلح طلب باشند و کمی حس یکپارچگی درون خودشان داشته باشند، این افراد حتماً اجازه خواهند داد که صلح در قسمتهای بزرگ جامعه نفوذ کند. آوردن صلح فقط به این معنی نباشد که از جنگ دوری شود، بلکه باعث بوجود آمدن یک فرهنگ فعال از زندگی در صلح و آرامش در جهان باشد.