آیا به کسی حسادت میکنید؟ اجازه دهید که این حسادت شما را پرورش دهد.
سادگورو میگوید از تمام صفات وحشتناکی که انسان میتواند داشته باشد، مثل حسادت، عصبانیت، تنفر و چیزهای دیگر، میتوان بعنوان یک کود برای تولید گلهای زیبا و خوشبو استفاده کرد.
پرسش: چگونه از حسادتی که درونم برانگیخته شده است رها شوم؟
سادگورو: تا زمانی که فکر کنید این چیزی که هستید کافی نیست، لحظهای که فردی را ببینید و فکر کنید از شما بیشتر است، شما حس حسادت خواهید داشت.
زمانی که خیلی خوشحالید، آیا حسادت میکنید؟ خیر. فقط زمانی که ناراحتید، شما حس حسادت دارید. نگران حسادت نباشید. اگر در هر لحظه از زندگیتان انرژی شما از شدت سرمستی فوران کند، چگونه ممکن است حسادت در شما جایی داشته باشد؟ به جای این که سعی کنید با حسادت بجنگید، بهتر است روی این کار کنید که تجربهی زندگی کردنتان را بهتر کنید.
تا زمانی که فکر کنید این چیزی که هستید کافی نیست، لحظهای که فردی را ببینید و فکر کنید از شما بیشتر است، شما حس حسادت خواهید داشت...
حسادت در طبیعت شما نیست
آزادی با دست کشیدن از چیزی به وجود نمیآید، چون مگر حسادت چیزی هست که از آن دست بکشید؟ اکنون، هیچ حسادتی در شما وجود ندارد. حسادت قسمتی از طبیعت شما نیست. شما هر از گاهی آن را میسازید. اگر شما به این خاطر آن را میخواهید، آن را بسازید؛ آن موقع این تبدیل به لذت شما میشود. اگر شما با عصبانیت، ترس و حسادت خوشحال هستید، آنها را بسازید. اما این طور نیست، آنها برای شما تجارب خوبی نیستند. پس چرا شما آنها را ساختهاید؟ شما آنها را ساختهاید چون آگاهی لازم را ندارید.
اگر شما میخواهید آزاد باشید، اول از همه باید بفهمید محدودیت در کجاست – و شما خودتان را به عنوان چه چیزی تعریف میکنید. زمانی که شما با چیزی تعریف شوید( من فلان طور هستم، من بدنم هستم، من افکارم هستم )، شما با جهان هستی رو در رو خواهید شد. تمام کار فرآیند روحانی برای این است که تعاریف شما را از بین ببرد، تا اینکه شما دیگر با جهان هستی درگیر نباشید. شما همه چیز را فقط به همان شکل که هست تجربه کنید، و دیگر سعی نمیکنید که هر چیزی را به این شکل و آن شکل تعریف کنید یا سعی کنید از آن خدا، یا شیطان بسازید.
چگونه زشتی به زیبایی تبدیل میشود؟
اگر شما صفات وحشتناک آن کسی که هستید را به عنوان کود استفاده کنید، زیبایی آن کسی که میتوانید باشید، شکوفا خواهد شد. «وحشت» چیست و به چه معنی است؟ وقتی شما میبینید که فردی به طور وحشتناکی متعصب و حسود، عصبانی، نفرتانگیز و ترسو است، اینها صفات وحشتناک چیزی است که یک انسان میتواند باشد.
اگر شما صفات وحشتناک آن کسی که هستید را به عنوان کود استفاده کنید، زیبایی آن کسی که میتوانید باشید، شکوفا خواهد شد.
این روزها افراد، خیلی دربارهی سبزیجات ارگانیک صحبت میکنند. معنی آن این است که شما سبزیجاتی را دوست دارید که با مدفوع پرورش یافته باشند، نه با کودهای بسته بندی شده! در جایی شما متوجه خواهید شد که این چیزی است که بهترین نوع گلها، میوهها یا سبزیجات را تولید میکند – این بهترین کود است.
این منطق زندگی است. این چیزی است که شما باید آن را به عنوان یک نماد و یک وسیلهی روانی و هچنین روحی بفهمید. منطق سادهی ذهن شما میگوید که اگر شما میخواهید در باغتان گلهای خوبی را تولید کنید، گلهای زیادی را درون خاک بگذارید تا گلهای زیبای بیشتری از آنها بیرون بزند.
جهان هستی این گونه کار نمیکند. این منطقی است، ولی جهان هستی منطقی نیست. خاک به مواد دفعی بد بو نیاز دارد، نه گلهای خوشبو. مواد دفعی بد بو فقط خوب نیستند، بلکه چیزی هستند که خاک نیاز دارد. اگر شما آن را به ریشه برسانید، گلهای زیبا و خوش بو از آن بیرون خواهد زد. جهان هستی به این شکل هست، و به این شکل کار میکند.
چگونه با طیبعت خودتان هماهنگ باشید؟
تمام این وحشتها که شما را وحشتناک میکنند – عصبانیت شما، تنفر، حسادت، تعصبات – لطفاً ببینید که با چه میزان شدتی آنها درون شما اتفاق میافتند. اگر مراقبه با این میزان شدت اتفاق میافتاد، آیا فوقالعاده نبود؟ آیا به نتایج مطلوبی نمیرسیدید؟ حتماً میرسیدید.
هرکس که احساس خوشبختی نمیکند در واقع مریض است.
هر چیزی که یک انسان را تبدیل به یک چیز وحشتناک میکند، با وسیلهی سادهای به نام شدت حرکت میکند. اگر عصبانیت، ترس یا حسادت شما ضعیف بودند، هیچ نشانی نداشتند. وقتی اینها درون شما میسوزند، آن موقع است که نمایان میشوند. و اینها همیشه با شدت زیادی درون شما میسوزند.
یک عنصر از معنویت در اینجا درون شماست، تنها مسئله این است که بفهمید که چگونه از آن استفاده کنید. اگر شما از کود استفاده کنید و آن را به ریشه اضافه کنید، این کار خوب است. اگر شما آن را به صورتتان بمالید، این کار خوب نیست. اگر شما چنین آگاهیای را نداشته باشید، ممکن است که چیزهای خوشبو را به ریشه بدهید و در نهایت گیاه را بکشید. شما باید چیزهای کثیف را اضافه کنید، نه چیزهای خوشبو.
به این شکل است که تمام جهان کار میکند، و شما هم باید به این شکل کار کنید.
آتش مهم است، نه دود
سعی نکنید که روی چیزهای فرعی کار کنید. شما فقط به این دلیل که درون خودتان خوب نیستید، فکر میکنید که کافی نیستید. هر کسی که احساس خوشبختی نکند درواقع مریض است. شاید شما در وضعیتی باشید که جامعه آن را به عنوان سلامتی تأیید کند – چون بیشتر مردم با شما همراه هستند – این دموکراسی است – ولی شما از لحاظ زندگی، مریض هستید. هیچ تلاشی انجام نشده که به خودتان با دقت نگاه کنید و بفهمید که پایهی تجربهی شما درون شما است. و شما باید تصمیم بگیرید و بتوانید که به خوبی در اینجا زندگی کنید. برای این کار اولین چیز این است که به سمت درون حرکت کنید، و به طبیعتِ آن کسی که هستید نگاه کنید.
اگر این اتفاق نیفتد، سلامتی شما تصادفی خواهد بود. وقتی سلامتی شما تصادفی باشد، حسادت، تنفر، و نبود عزت نفس قسمت طبیعیه زندگی شما خواهد بود. این مثل این است که ما داریم چیزی را میسوزانیم و دود از آن تولید میشود. با دود نجنگید. شما باید با آتش بجنگید.